کد مطلب:188698 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:250

امام باقر، در آینه ی اندیشه ها
آفتاب اگر هزاران منكر داشته باشد، چون می درخشد و روشنی می دهد و گرما می بخشد، خود بهترین گواه و مؤید ارزش های خویش است.

آنان كه چشم فرو بسته و سر در حفره ی تعصب فرو برده اند، خود را از فیض آفتاب



[ صفحه 54]



محروم كرده اند، و آنان كه آینه ی اندیشه در برابر درخشش آن واداشته اند، خود نور یافته و به چشمه ی خورشید راه جسته اند.

امام باقر (ع) از جمله چهره های درخشانی است كه هر بینای محقق و اندیشمندی را به تعظیم و تكریم ارزش های خویش واداشته است.

ستایشگران او، تنها شیعیان و پیروان وی نبوده اند، بلكه بسیاری از آنان كه راه امامیه را باور نداشته و بر بینش شیعه درباره ی خلفا، نقدهای شدید و تندی نوشته اند، زمانی كه با چهره ی روشن و انكارناپذیر علمی و عملی باقرالعلوم (ع) مواجه شده اند، لب به تحسین و ستایش گشوده اند.

این ستایش ها از سوی منكران امامیه و شیعه و حتی متعصب ترین آنان كه لعن و طعن بر شیعه را ضروری می شمرده اند، نشان می دهد كه جایگاه علمی و عملی امام باقر (ع) در جهان اسلام به حدی بارز و متعالی است، كه قابل چشم پوشی نبوده و نیست. از سوی دیگر نشان می دهد كه تعظیم و تكریم شیعه نسبت به آن حضرت، ناشی از تعصب و فرقه گرایی نمی باشد. بر این اساس، جا دارد كه نخست به طرح آرای اهل سنت بپردازیم؛ زیرا:



بهتر آن باشد كه سر دلبران

گفته آید از زبان دیگران



- حافظ ابونعیم احمد بن عبدالله اصفهانی (م 430 ه) در كتاب حلیة الاولیاء و طبقات الاوصیاء می نویسد:

از جمله شخصیت های مورد استناد و اتكا در منابع حدیثی ابوجعفر محمد بن علی الباقر است. او از خاندان نبوت بود و میان موقعیت والای دینی و جایگاه رفیع اجتماعی جمع كرده و در زمینه ی رخدادها و مسایل مستحدثه و نیز موضوعات خطیر و مهم صاحبنظر بود. در راستای بندگی و عبادت خدا اشك ها ریخت و از مراء و درگیری های لفظی و برتری جویانه باز می داشت [1] .

- علامه سبط ابن جوزی (م 597 ه) در كتاب التذكرة می نویسد:

او (ابوجعفر محمدالباقر) شخصیتی دانشمند و عابد و مورد اطمینان بود كه



[ صفحه 55]



پیشوایان اهل سنت، مانند ابوحنیفه و غیر او، از وی حدیث نقل كرده اند [2] .

- ابن كثیر (م 774 ه) در كتاب البدایة و النهایة می نویسد:

او محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب، ابوجعفر الباقر است. مادرش ام عبدالله دختر حسن بن علی می باشد. وی از تابعان والامقام و بسیار بلند مرتبه و یكی از شخصیت های بارز امت اسلامی در جنبه ی علم و عمل و سیادت و شرف، بشمار می آید. او از جمله ائمه ی دوازده گانه ای است كه شیعه به امامت آنان اعتقاد دارد.. [3] .

- شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان ذهبی (م 748 ه) در كتاب سیر اعلام النبلاء می نویسد:

ابوجعفر محمد بن علی، جامع علم و عمل و سیادت و شرف و وثاقت و متانت بود و شایستگی خلافت رسول الله را داشت، او یكی از ائمه دوازده گانه ی مورد تكریم شیعه ی امامیه است و آنان قایل به عصمت وی می باشند و شناخت او را نسبت به همه ی معارف دینی باور دارند... [4] .

- ابن صباغ مالكی (م 855 ه) در كتاب الفصول المهمة می نویسد:

اهل دانش درباره ی محمد بن علی بن الحسین گفته اند كه او شكافنده ی دانش و جامع و گسترش دهنده ی علم و بالا برنده ی مرتبه ی معارف در جامعه ی خویش است. قلبش پاكیزه و عملش بالنده و منزه و نفسش طاهر و اخلاقش شریف بود، و عمرش را در اطاعت خداوند متعال به پایان رسانید و به عالیترین درجات تقوا راه یافت. صاحب ارشاد [5] درباره ی او گفته است: تنها محمد بن علی الباقر از میان برادرانش، جانشین وصی پدر و قائم به امر امامت بود، و بر دیگران از جهت فضل و دانش و زهد و



[ صفحه 56]



سیادت برتری داشت... [6] .

- محمد امین سویدی (م 1246 ه) در كتاب سبائك الذهب می نویسد:

معارفی كه از سوی ابوجعفر الباقر در زمینه ی علوم دین و سنن و سیره ها و فنون ادب در میان جامعه ی اسلامی ظاهر گشت از هیچ یك از فرزندان حسین (ع) آشكار نشد. مناقب و ارزش های شخصیت وی بسیار است كه كتابی چون سبائك مجال و گنجایش طرح همه ی آن ها را ندارد. [7] .

- احمد بن حجر الهیتمی المكی (م 974 ه) در كتاب الصواعق المحرقة می نویسد:

او باقرالعلم و جامع و گسترش دهنده و بر افرازنده ی پرچم دانش است، قلبش مصفا و علم و عملش پاكیزه و بالنده و نفسش طاهر بود... در مقامات عارفان حایز جایگاهی است كه زبان از توصیف آن ناتوان است. در زمینه ی سلوك و معارف، از او كلمات بسیاری رسیده كه طرح آن ها فرصتی گسترده می طلبد. [8] .

- خیرالدین زركلی (از نویسندگان معاصر) در كتاب الاعلام می نویسد:

ابوجعفر الباقر پنجمین امام از ائمه ی دوازده گانه ی شیعه امامیه است. وی فردی پارسا و عابد و در زمینه ی تفسیر و دیگر زمینه های علمی صاحب نظر بود. [9] .

- محمد بن عبدالفتاح الحنفی (م 1266 ه) در كتاب جوهرة الكلام آورده است:

محمد بن علی بن حسین بن ابی طالب (ع) است كه باقر نامیده شد. واژه ی باقر در لغت به معنای شكافنده ی زمین به منظور آشكار ساختن گنج ها و پنهانی های آن است. وی را از آن جهت باقر نامیدند كه گنج های پنهان معارف و حقایق احكام و حكمت و لطایف را ظاهر می ساخت. این نكته ای است واضح كه جز بر كوردلان مخفی



[ صفحه 57]



نخواهد بود... [10] .

- بیانی معروف و مشهور از عبدالله بن عطاء نقل شده است كه بسیاری از مورخان و محققان بدان اشاره كرده اند. عبارت وی چنین است:

هرگز ندیدم كه دانشمندان در برابر كسی حقیر و كم مایه بنمایند، آن گونه كه در برابر باقرالعلوم، كوچك و كم دانش به نظر می رسیدند. [11] .

در برخی از تعبیرهای این روایت آمده است:

حكم بن عیینه با این كه فردی مسن و جلیل القدر بود، وقتی در مقابل باقرالعلوم (ع) قرار می گرفت، مانند كودكی می نمود كه در برابر معلم زانو زده، در حال فراگیری دانش باشد. [12] .

این بیان ها، گوشه ای است از آن چه مورخان و محققان اهل سنت درباره ی شخصیت امام باقر (ع) آورده اند. [13] .

نكته ای كه شایان توجه است و نباید آن را از نظر دور داشت، این است كه بینش خاص امام باقر (ع) و سایر ائمه معصومین (ع) درباره ی خلافت و وصایت و تفاوت آرای ایشان در مسایل شرعی و عقیدتی با بسیاری از مذاهب اهل سنت، خلفا و علمای زمان خویش، همواره از عواملی بوده است كه منكران امامت ایشان، شخصیت واقعی آنان را نادیده گرفته و با سكوت از كنار آن گذاشته اند، اما با این وصف، می بینیم كه مراتب عالی علمی و عملی امام باقر (ع) در حدی بوده است كه حتی منكران مقام امامت و ولایت، با همه ی تلاشی كه در باطل ساختن بینش و عقاید امامیه به خرج می داده اند، از مدح و ستایش ایشان لب فرو نبسته و به علم و تقوای عالی آن امام اذعان داشته اند، ولی نباید انتظار داشت كه آنان حق مطلب را در این



[ صفحه 58]



زمینه ادا كرده و تمام مطلب را گفته باشند؛ زیرا باورهای عقیدتی آنان و دلبستگی ایشان به یكی از مذاهب اربعه، خواه ناخواه بر بینش های تاریخی و داوری های آنان نسبت به شخصیت های علمی و دینی تأثیر می گذارد.

به عنوان نمونه باید اشاره كرد به ابن سعد (م 230 ه) كه در كتاب الطبقات الكبری می نویسد: ابونعیم الفضل بن دكین، گفته است:

ابوجعفر محمد بن علی... كان ثقة كثیر العلم والحدیث و لیس یروی عنه من یحتج به. [14] .

ابن سعد در حالی این مطالب را نوشته است كه اولا كرسی تدریس امام باقر (ع) از نظر گستردگی كم نظیر بوده است، و ثانیا بسیاری از اصحاب و شاگردان و راویان احادیث آن حضرت، از چهره های مشهور و شناخته شده و معتبر رجال حدیث می باشند. در میان آن چهره ها، كسانی را می توان دید كه مورد اعتماد و قبول عامه ی اهل سنت نیز می باشند، از آن جمله:

- عمر بن دینار (م 115 ه)، از رجال صحاح سته.

- عبدالرحمن بن عمر الاوزاعی (م 157 ه)، از رجال صحاح سته.

- عبدالملك بن عبدالعزیز (م 150 ه)، كتب ششگانه ی صحاح اهل سنت به روایت وی احتجاج كرده اند.

- قرة بن خالد السدوسی (م 154 ه).

- محمد بن المنكدر (م 133 ه)، ذهبی درباره ی او گفته است: همگان بر تقدم و ثقه بودن وی اجماع دارند.

- یحیی بن كثیر (م 129 ه)، او از رجال صحاح سته و از شخصیت های مشهور رجالی و حدیثی است. كتاب طبقات الحفاظ درباره ی او آورده است: یحیی بن كثیر، فردی ثقة است كه جز از افراد موثق نقل حدیث نمی كند. [15] .

- الزهری (م 124 ه)، كه مالك بن انس، سفیان بن عیینه و اوزاعی و... از او حدیث نقل كرده اند.



[ صفحه 59]



- ربیعة بن عبدالرحمن (م 136 ه)، از بزرگان شیوخ مالك بن انس.

- عبدالله بن ابی بكر (م 135 ه)، نسائی درباره ی وی گفته است كه او ثقه و دارای قدرت ثبت و حفظ حدیث بوده است، و ابن سعد درباره ی او گوید: ثقه است و روایات فراوان دارد. [16] .

و جز اینان، راویان مشهور و مورد اعتماد فراوانی از امام باقر (ع) نقل حدیث كرده اند كه از رجال صحاح سته بشمار می آیند و كتاب های معتبر اهل سنت به روایات آنان استناد جسته و اعتماد نموده اند. [17] .

با این بیان، آشكار می گردد كه سخن ابن سعد در كتاب الطبقات الكبری سخنی است بی دلیل، بلكه مخالف واقعیت هایی است كه خود بدان ها اعتراف دارد.

بی شك، آنچه سبب شده تا ابن سعد شاگردان و اصحاب امام باقر (ع) را در میدان اعتبار و حجیت سخن، كم بها جلوه دهد، چیزی جز موضعگیری فكری یا سیاسی در قابل بینش امامیه نبوده است؛ زیرا برای مخدوش ساختن یك بینش و اندیشه، معمولا صاحب اندیشه و بانی آن را زیر سؤال می برند، و زمانی كه شخصیت وی، خدشه ناپذیر باشد، شاگردان و اصحاب او را، كه مبلغ افكار و ترویج دهنده ی آرای او می باشند به گونه ای از اعتبار می اندازند.

به هر حال، با شرایط فكری حاكم بر نظام سیاسی و محافل علمی اعصار پیشین، جز این هم انتظار نمی توان داشت. ولی آنچه هم اكنون از الطبقات الكبری نقل كردیم، گواهی است بر صدق سخن پیشین ما، كه به حق درخشش انكارناپذیر سیمای معصومین و اهل البیت (ع)، تا بدان جا بوده كه منكران افكار و عقاید و مخالفان مشی سیاسی و عقیدتی آنان نیز، نتوانسته اند آن جلوه ها را نادیده گرفته، لب فرو بندند!


[1] حلية الاولياء 3 / 180.

[2] التذكرة 347.

[3] البداية والنهاية 9 / 309.

[4] سير اعلام النبلاء 4 / 401.

[5] منظور ابن صباغ مالكي از «صاحب ارشاد» شيخ مفيد مي باشد كه در ج 2، ص 155 كتاب الارشاد به مطلب ياد شده تصريح كرده است.

[6] الفصول المهمة 211-210. نظير اين بيان را محمد بن طلحة القرشي العدوي الشافعي در كتاب مطالب السؤول 2 / 50 آورده است.

[7] سبائك الذهب 74.

[8] الصواعق المحرقة 210. نظير اين سخن را المناوي در كتاب الكواكب الدرية 1 / 164 آورده است.

[9] اعلام 3 / 932.

[10] جوهرة الكلام 135-132.

[11] مرآة الجنان 1 / 248؛ روض الرياحين، عبدالله بن اسعد اليافعي 57؛ شذرات الذهب 1 / 149.

[12] حلية الاولياء 3 / 186.

[13] براي اطلاع از منابع و نقل هاي فزونتر مراجعه شود به: وفيات الاعيان 3 / 314؛ تذكرة الحفاظ 1 / 117؛ الوافي بالوفيات 4 / 102؛ اخبار الدول 111؛ شرح الشفا للخفاجي 1 / 292؛ اسعاف الراغبين 229؛ الروضة الندية 12؛ جامع كرامات الاولياء 1 / 97.

[14] الطبقات الكبري 5 / 324.

[15] طبقات الحفاظ 1 / 131.

[16] تهذيب التهذيب 5 / 164.

[17] براي اطلاع بيشتر رجوع شود به: الامام الصادق والمذاهب الاربعة (2 - 1) / 440 - 450.